ریاضیات و سرگرمی

مطالب نجومی و مطالب ریاضی و آهنگ و عکس عاشقانه و ...

ریاضیات و سرگرمی

مطالب نجومی و مطالب ریاضی و آهنگ و عکس عاشقانه و ...

World in 10 Years !

World in 10 Years !

www.3jokes.com - World in 10 years!

www.3jokes.com - World in 10 years!

www.3jokes.com - World in 10 years!

www.3jokes.com - World in 10 years!

www.3jokes.com - World in 10 years!

www.3jokes.com - World in 10 years!

Nokia 888



 

Nokia 888

A personal mobile communication device which lets you be free and fun. It is light, simple and carefree. You can change its form according to your needs during the day. You dont have to carry it in your pocket or on your wrist. You can carry it anywhere, in anyform. You can roll it, bend it, put on your clothes like a clip. It also makes some form changes that makes it more ergonomical: i.e. when you want to talk on the phone, the body form turns into the form of the good old telephone. You can personalize these forms and record them. So it fits you the best in the way that you have chosen. Also e-motions let you send forms to other 888 users: i.e. you can send a heart shape to your girlfriend or a dancing figure to your friends to call them to the party tonight. This way you can talk without words.

Designer: Tamer Nakisci


 

Nokia 888

Nokia 888

Nokia 888

Nokia 888

 

Nokia 888

عکس از سیاره زهره

از اینکه اینقدر به مسائل نجوم علاقمند هستید  خیلی خوشحالم

Funny Zohreh !

Funny Zohreh !

« عشق چیست؟ »

شاگردی از استادش پرسید : « عشق چیست؟ »

استاد در جواب گفت : « به گندم زار برو و بهترین و زیباترین شاخه را بیاور. اما در هنگام عبور از گندم زار به یاد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی! »

شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت. استاد پرسید : « چه آوردی ؟ » و شاگرد با حسرت جواب داد: « هیچ... هر چه جلو می رفتم خوشه های بهتر و زیباتر می دیدم و به امید پیدا کردن بهترین، تا انتهای گندم زار رفتم » استاد گفت : « عشق یعنی همین »

شاگرد پرسید : « پس ازدواج چیست؟ »

استاد به سخن آمد که : « به جنگل برو و بلندتربن درخت را بیاور ، اما به یاد داشته باش که باز هم  نمی توانی به عقب برگردی » شاگرد رفت و پس ار مدت کوتاهی با درختی برگشت. استاد پرسید که شاگرد را چه شد؟

و او در جواب گفت: « به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی را که دیدم، انتخاب کردم. ترسیدم که اگر جلو بروم، باز هم دست خالی برگردم. استاد گفت : « ازدواج یعنی همین »

 

این داستان کاملا نمادین و سمبلیک است

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

خواهشا نظر یادتون نره

 ( فقط پیرامون متن نظر بدین و اگه چیزی هم به فکرتون نمی یاد نظر ندین. اگه کسی هم با کسی کار شخصی داره یاهو مسنجر که هست.)